جاده اي در آخر جاليز بود
اولين ديدار ما پاييز بود نم نم باران به روي گونه ام شوق پنهاني كه بي پرهيز بود دركنارت بال پروازم بلند هر طرف دنيا چه شور انگيز بود عاشقت بودم ولي شرمي عجيب مانع از حتي نگاهي ريز بود در كنار جويباري پر درخت گامها از حوصله لبريز بود ترس من از ديدن يك آشنا رو به رو با لشكر چنگيز بود نويسنده مدينه ولي زاده جوشقان
نظرات شما عزیزان:
سلام وب خوبی داری واسه من که مفید بود.
این نظر رو یه فرد که تا یک ماه دو ماه پیش حساب وبلاگش 100000 تومان بیشتر نبود ولی حالا 950000 تومان شده برات گذاشته . حال می خوای بدونی چرا حسابش اینقدر زیاد شده؟ واسه عضویت تو شرکت های تجاریه که یکی از مهمترین هاش آذر سنتر 24 که رو دکمه سایت / وبلاگ کلیک کنید میرید اونجا . با عضویت شما تو این سایت فقط هزار تومان نصیب من میشه پس نامردی نکن و با این لینک برو: http://www.adscenter24.com/?page=customer_signup&refer=ZmFye mFu اگه دوست داشتی یه سر به وبمم بزن. www.nilou.loxblog.com |
فال حافظ
|